سرمايه،  جلد ١

 

غلطنامه کامل نسخه چاپی کتاب

 

 

غلطنامه کامل نسخه چاپی کتاب

 

 

صفحه

سطر

غلط

درست

توضیح

v

۱۰

 

پی‌نویس‌های پیشگفتار نشر انگلیسی   ۳۰

این سطر به فهرست اضافه می‌شود.

viii

۸ از پائین

ب - فشار و تاثیر

ب - تاثیر کوبندۂ

 

x

۱۲

عام

کلی

 

xii

۵

این،

این واقعیت

 

xii

۱۴

بودم

بودم را

 

xiv

۲۷

مواردی مثلا

مواردی که مثلا

 

xiv

۳۱

Edar

Cedar

 

xiv

۳۲

دانسته

دانسته‌ام،

 

xv

۴

در آورده‌ام

در متن آورده‌ام

 

xv

۱۷

«عبارت نقد اقتصاد سیاسی»

عبارت «نقد اقتصاد سیاسی»

 

xvi

۱۱

موجود است. به این ترتیب ...

موجود است. در ترجمه این نامه من از هر دو متن استفاده کرده‌ام. به این ترتیب ...

 

xvi

۲۵

به ترجمه انگلیسی

به سرمایه، ترجمه انگلیسی

 

xvi

۲۶

سیاسی به

سیاسی برمی‌گردد مربوط است به

 

xvi

۲۷

کرده‌ام

نکرده‌ام

 

xvi

۲۹

توجه ایشان

توجه خود ایشان

 

xvii

۲۶

آنکه حالیکه مسئول

آنکه مسئول

 

۱

۶

نیز به این ترتیب بهتر

هم بهتر

 

۲

۵ از پائین

۸۸۵

۸۸۳

 

۲

آخر

کرده‌ایم

می‌کنیم

 

۱۳

۴ از پائین

۹۹

۹۸

 

۱۵

۱۹

نشریه نشر سن

نشریه سن

 

۱۸

۱۰

الفظ

اللفظ

 

۱۸

۲۳

واقعیت

مقولات

 

۲۸

۲۴

اضافه‌تولید

زیاده‌تولید†

 

۲۸

آخر

 

† over-production – زیاده‌تولید (یک لغت). رجوع کنید به ص‌۱۸۵، زیرنویس

این سطر بعنوان آخرین سطر به ص‌۲۸ اضافه می‌شود.

۴۳

۱۴

ارزش‌استفاده

ارزش‌استفاده [یعنی یک شیئ دارای فایده]

ارزش‌استفاده، بصورت بهم چسبیده و بمنزله یک لغت.

۴۳

۱۵

ارزش استفاده

ارزش استفاده‌ای [به اختصار ارزش استفاده]

ارزش استفاده‌ای و ارزش استفاده، به کسر شین و بمنزله دو لغت.

۴۴

۲

این کیفیات

کیفیات مفید آن

 

۴۴

۷

تحقق می‌یابد

تحقق [یعنی واقعیت عینی] می‌یابد

 

۴۴

۱۱

ارزش مبادله‌ای

ارزش مبادله‌ای [یا به اختصار ارزش مبادله]

ارزش مبادله‌ای و ارزش مبادله، به کسر شین و بصورت دو لغت.

۴۴

۱۳

ارزش مبادله‌ای

ارزش مبادله

 

۴۴

۲۲

ارزش‌مبادله

ارزش‌مبادله [یا شیئ دارای ارزش مبادله‌ای]

ارزش‌مبادله، بصورت بهم چسبیده و بمنزله یک لغت.

۴۴

۲۵

نحوه ابراز

نحوه ابراز [mode of expression]

 

۴۴

۳ از پائین

تبیین ا فلسفی

تبیین فلسفی

 

۴۵

۶

ارزش مبادله

ارزش‌مبادله

 

۴۵

۴-۳ از پائین

در این صورت «شکل ظهور» در اینجا معنای تجسم عینی «محتوا [یا «مفهوم»] ی متمایز از خود آن»

در این صورت «شکل ظهورِ محتوائی متمایز از خود آن» در اینجا معنای «تجسم عینی مفهومی متمایز از خود آن» را پیدا می‌کند.

 

۴۶

۱۹

نحوه نمود ارزش

نحوه ابراز [یا نمود] ارزش

 

۴۶

۴ از پائین

 

capacity to work (ظرفیت کار کردن – دیکشنری Pons)

به آخر سطر اضافه می‌شود.

۴۶

آخر

بیان

ابراز

 

۴۹

۹

(بوساطت)

[بوساطت]

 

۵۱

۱۳

اسطقس مادی

اسطقس [یا بنیان مادی]

 

۶۲

۱

با نمود ارزش

با نمود بخشیدن به ارزش

 

۶۲

۱۳

ارزشش

ارزشی‌اش

 

۶۲

۲۱

کمیتی از

کمیت [Quantum] ساده‌ای از

 

۶۲

۲۳ و ۲۴

 

حال آنکه شکل معادل کالا متضمن [تعیین شدن] هیچ مختصه کمی برای ارزش آن نیست.

حال آنکه شکل معادل کالا [یا در شکل معادل ظاهر شدن یک کالا] متضمن [تعیین و] بیان شدن مختصه کمی ارزش آن نیست. †

[این زیرنویس به پائین صفحه اضافه می‌شود:] † در اصل آلمانی: «حال آنکه شکل معادل کالا [یا در شکل معادل ظاهر شدن یک کالا] متضمن [تعیین شدن] مختصه کمی ارزش نیست». کلمه «آن» («ارزش آن») در شکل موجود این جمله در متن بالا را مارکس در نشر فرانسه و انگلس در نشر انگلیسی اضافه کرده است. واضح است که دو روایت با «آن» و بدون «آن» این جمله دو معنای به تریتب عام و خاص متفاوت دارند. بنظر ما  روایت بدون «آن» در اینج صحیح‌تر است، به این دلیل که جوابی است بطور خاص به «بیلی و بسیاری از اسلاف واخلافش» در جمله بلافاصله قبل از آن، یعنی به کسانی که درکی از مفهوم و محتوای ارزش و در نتیجه نحوه حقیقی تعیین شدن مقدار (یا مختصه کمی) آن ندارند، صرفا صورت ظاهر قضایا را می‌بینند و در نتیجه «در ارزش چیزی جز نسبت کمی‌یی که کالاها برحسب آن با یکدیگر مبادله می‌شوند نمی‌بینند» (زیرنویس ما، به نقل از مارکس، همانجا) و برای آنها همین نسبت، همین «کمیت ساده‌ای از فلان شیئ، از فلان ارزش‌استفاده» که با آنها مبادله می‌شود، «اساسا عبارت از ارزش آنها است»، یا اساسا ارزش آنها را تشکیل می‌دهد (همانجا). بعبارت دیگر، آنگونه که مارکس در پی‌نویس شماره ۱۷ فصل ۱ از قول بیلی نقل می‌کند، برای بیلی و اسلاف و اخلاف گمراهش «ارزش به فرمان کمیت ایجاد می‌شود». این معنا (مفهوم ارزش، در مقابل شکل و در نتیجه در مقابل نحوه تعیین شدن مختصه کمی یا مقدار آن) را مارکس در دنباله همین بحث در صفحه بعد با مثال رابطه میزان وزن و کله قند و ترازو بخوبی روشن می‌کند. همچنین مارکس جلوتر در همین فصل، زیر عنوان شکل بسیط ارزش در کلیت آن، باز همین معنا را بصورت جمعبندی تکرار می‌کند: «تحلیل ما تا اینجا نشان داده است که شکل ارزش، یعنی نمود یافتن ارزش کالا، از سرشت کالا بمنزله ارزش نشأت می‌گیرد و نه، برعکس، ارزش و مقدار آن از نمود یافتن این دو بصورت ارزش مبادله. این نظر دوم توهمی است که ...» (ص۶۷). همچنین رجوع کنید به پی‌نویس شماره ۳۸ فصل ۱. نقد مفصل مارکس به همین یک نکته از بیلی و نویسنده جزوه نکاتی در باب برخی مناقشات کلامی در اقتصاد سیاسی... الخ هم در تئوری‌های ارزش اضافه، جزء ۳، ص۱۳۹-۴۷ آمده است. ترجمه فاکس از این جمله منطبق بر اصل آلمانی است و با «آن» همراه نیست. و اما جمله در روایت فرانسه و انگلیسی انگلس، یعنی همراه با «آن»، بخودی خود کاملا صحیح و حاوی نکته عامی است که مارکس آن را در این کتاب درباره شکل معادل، و از جمله شکل خاص آن یعنی پول، بارها تکرار می‌کند؛ بعنوان نمونه در فصل ۲ که می‌گوید: «چنان که پیش از این گفتیم در شکل معادل ظاهر شدن یک کالا متضمن تعیین شدن اندازه ارزش آن نیست» (ص۱۰۶). اما روشن است که این نکته عام، همانطور که از ادامه بحث در صفحه بعد هم (که همانطور که گفتیم در واقع بیان تفصیلی جمله مورد بحث در روایت آلمانی است) پیداست، ربطی به «گمراهی» بیلی و اسلاف و اخلاف او که مارکس در این جمله با گفتن «حال آنکه» در صدد جوابگوئی به آن برآمده است ندارد.

۶۲

آخر

 

 

[به آخر زیرنویس اضافه می‌شود:] «ارزش به فرمان کمیت ایجاد می‌شود» (ساموئل بیلی، پی‌نویس‌های فصل ۱، شماره ۱۷). همچنین رجوع کنید به پی‌نویس‌های فصل ۱، شماره ۳۸.

۶۳

۱۴

بیان کله قند

نمود بخشیدن به کله قند

 

۶۷

۱۰

شکل ارزشی

شکل ارزش

 

۸۰

۳ از پائین

بدنند

بدانند

 

۹۴

۵

معینات [یا مختصات]

مختصات [یا محدّدات]

مُحَدد، به تشدید و کسر دال: محدود کننده، حد گذارنده بر چیزی

۹۶

۵ از پائین

خیال‌پرداز

طرح‌پرداز

 

۹۷

۱۱

مصرفی

استفاده

 

۹۹

۲

که محدود به همین است که به پندارهای

که به پندارهای

 

۹۹

آخر

بسوی

در

 

۱۱۱

۵ از پائین

خورشید

خود

 

۱۱۱

۷ از پائین

سنجش طول

سنجش قدیمی طول

 

۱۱۸

۱۲

*

 

۱۱۸

۱۶

 

۱۱۸

۲ از پائین

 

۱۱۸

۳ از پائین

*

 

۱۳۴

۲ از پائین

یک دلاری، پنج دلاری، ده دلاری، پنجاه دلاری و صد دلاری

یک دلاری، دو دلاری، پنج دلاری، ده دلاری، بیست دلاری، پنجاه دلاری و صد دلاری

 

۱۳۵

آخر

۱۶۳

۱۶۲

 

۱۳۸

۶

*

 

۱۳۸

۱۵

 

۱۳۸

۲ از پائین

 

۱۳۸

۳ از پائین

*

 

۱۳۹

۵ از پائین

تبدیل پرداخته

تبدیل شده پرداخته

 

۱۴۸

۳ از پائین

۱۴۷

۱۴۵

 

۱۶۶

۲ از پائین

۶۷۰

۶۷۱

 

۱۷۱

۵

مورد نیاز

مورد همین نیاز

 

۲۱۷

آخر

† بعبارت دیگر، و بقول عوام، «سرمایه‌دار بعد از این».

 

کلا حذف و به صفحه بعد منتقل می‌شود.

۲۱۸

۱

آتی †

آتی *

 

۲۱۸

۱۳

*

 

۲۱۸

۱۹

 

* بعبارت دیگر، و بقول عوام، «سرمایه‌دار بعد از این».

بعد از سطر ۱۸ اضافه می‌شود.

۲۱۸

۲۰

*

 

۲۵۹

۱۴

 

 

 

۲۸۵

۱

آنکه که دیگر

آنکه دیگر

 

۲۹۹

۴

مستمسک

مستمسک *

[این زیرنویس اضافه می‌شود:] با توجه به معنای خود این جمله، و نمونه طاعون قرن چهاردهم در دنباله آن، بنظر می‌رسد «علت» درست باشد.

۳۱۲

آخر

۳۰۹-۳۱۰

۳۱۰

 

۳۱۸

۱۵

نحوه تولید

شیوه تولید

 

۳۲۱

۴

[یا انفرادی]

[بعنوان کارگر باصطلاح «آزاد»]

توضیح: «یا انفرادی» غلط نیست و با توجه به این جمله در ص۳۱۹ اضافه شده بود: کارگر منفرد، کارگر بمنزله فروشندۀ «آزاد» قوه کار خود، بدون آنکه قدرت مقاومتی داشته باشد سر تسلیم فرود مى‌آورد.

۳۴۸

۳ از پائین

حجم

حجم [یعنی مقدار کل]

 

۳۴۸

آخر

ثابت

معین

 

۳۵۴

۸

ما وارد

ما * وارد

[این زیرنویس اضافه می‌شود:] * این پاراگراف کلا در ترجمه انگس نیامده است.

۳۶۲

۳

ثابت

معین [یا ثابت]

 

۳۶۲

۴

ثابت

معین

 

۳۶۹

۱۴

نیروی تولیدی

قوه تولید

 

۳۶۹

۱۵

نیرو

قوه

 

۳۷۰

آخر

جداگانه‌ای

جداگانه

 

۳۷۲

۳ از پائین

۴۵۹-۶۰

۴۵۹

 

۳۷۲

آخر

کاری ... که

کاری است که

 

۳۷۳

۲۰

در مقابل کارِ «کارگران منفرد و مستقل یا استادکاران کوچک» (در ادامه همین جمله در ص۳۷۳. تاکید از ماست). چنین کاری توسط «سرمایه‌دار» ... دارد (ص۳۷۲، تاکید از ما). «کار بلاواسطه اجتماعی، کار ... (چرا که تنها کار اجتماعی قادر به استفاده عمومی ... است) می‌گیرد».

در مقابل کارِ «کارگران منفرد و مستقل یا استادکاران کوچک» (در ادامه همین جمله در صفحه بعد. تاکید از ماست)، و نباید آن را با کار بلاواسطه اجتماعی که خصلت کار اجتماعی در جامعه کمونیستی است اشتباه گرفت. کار بلاواسطه اجتماعی که در این موارد عام مورد نظر است کاری است که توسط «سرمایه‌دار» ... در بعد می‌توان گفت کمی «کاری است که از همان بدو امر [بعلت جمعی و متعدد بودنش] خصلت متوسط اجتماعی» دارد (ص۳۷۲، تاکید ازماست). این «کار بلاواسطه اجتماعی، کار اجتماعی شده (یعنی جمعی)»، ... «همکاری، ... استفاده از ماشین‌، و بطور کلی از تحول [پروسه] تولید از طریق استفاده آگاهانه از علوم، مانند علم مکانیک، شیمی و غیره برای مقاصد مشخص، و تکنولوژی و غیره، و بر همین قیاس از افزایش عظیم مقیاس تولید به میزانی متناظر با این پیشرفت‌ها، می‌گیرد.  زیرا تنها کار اجتماعی شده قادر است محصولات عام پیشرفت بشری مانند ریاضیات را در پروسه بلافصل تولید بکار گیرد؛ و برعکس، پیشرفت در این علوم مسبوق به حصول سطح معینی از تولید مادی است».

 

۳۷۴

۵ از پائین

بنا

کارگر

 

۳۹۶

۲

پرداخت‌کار

تکمیل‌کار

 

۴۰۲

۳ از پائین

تبیین مارکس

در اینجا تبیین مارکس

 

۴۰۴

۵

دو یا نفر

دو یا سه نفر

 

۴۰۵

۱۴

ملزومات کلی

ملزومات عام

 

۴۰۶

۶

سرمایه‌دار

سرمایه

 

۴۳۶

۹

همانطور که

[همانطور که – ف]

 

۴۳۹

آخر

رجوع کنید به ص۵۲۸

رجوع کنید به پی‌نویس‌های همین فصل، ص۵۲۸

 

۴۴۰

۱۶

«تمام‌وقت‌ها»

«نیمه‌وقت‌ها»

 

۴۴۴

۱۰

بالاتر است».

بالاتر است.

 

۴۴۷

۹

دفاعی که

دفاعی را که

 

۴۴۷

آخر

۱۴۲

۱۴۱

 

۴۵۵

۷

مستند ذیل آن در

مستند در

 

۴۶۵

۳ از پائین

تبدیل این اراضی به مزارع بزرگ کاپیتالیستی یا دامداری‌های ... کاپیتالیستی برای

تبدیل این اراضی و اراضی مشاع روستا به مزارع بزرگ کاپیتالیستی یا دامداری‌های بزرگ کاپیتالیستی برای

 

۴۶۷

۷

اگلستان

انگلستان

 

۴۷۰

۳ از پائین

افتد.

می‌افتد.

 

۴۷۴

۷ از پائین

*

 

۴۷۴

۲ از پائین

*

 

۴۷۵

آخر

۶۸۹

۶۹۰

 

۴۸۹

۷

ب – فشار و تاثیر

ب- تاثیر کوبندۂ

 

۵۱۶

۷ از پائین

... تولید آزاد کاپیتالیستی است!

... اینهاست زیبائی‌های تولید «آزاد» کاپیتالیستی!

 

۵۳۷

آخر

۴۰۸-۴۱۰

۴۰۷-۴۱۱

 

۵۳۹

آخر

۱۸۴۸

۱۸۴۶

 

۵۳۹

۱۹(ستون سوم)

 

۱٫۳۸۸٫۸۴۵٫۶۱۰

در جدول فعلی عدد شکسته شده و رقم آخر روی سطر بعد آمده است.

۵۳۹

۱۹ (ستون چهارم)

 

۲٫۴۹۸٫۵۹۶٫۵۸۴

در جدول فعلی عدد شکسته شده و رقم آخر روی سطر بعد آمده است.

۵۳۹

۱۹ (ستون پنجم)

 

۱٫۸۱۳٫۷۱۴٫۰۶۵

در جدول فعلی عدد شکسته شده و رقم آخر روی سطر بعد آمده است.

۵۵۴

آخر

۴۹۳

۴۸۸

 

۵۶۳

آخر

۵۱۶

۵۱۵

 

۵۸۳

۳-۲ از پائین

شرایط بدیهى و عامی تلقی مى‌کند که مختص تولید کاپیتالیستی‌اند.

شرایط بدیهی، عام و منحصر بفرد تولید کاپیتالیستی تلقی می‌کند.

 

۶۰۳

۵ از پائین

[یا ارزش یک روز کار]

[یا ارزش یک روز قوه کار]

 

۶۰۴

آخر

دوم

سوم

 

۶۰۵

۳

گفت این آنرا

گفت آنرا

 

۶۰۶

۲۴-۲۵

و محتوای پنهان‌ و متمایز آنها ... و رابطۀ بنیانی [یا محتوائی] متمایزی ... حال آنکه روابط بنیانی ...

و مایه و محتوای پنهان آنها ... و رابطه [اجتماعی] بنیانی و جوهرین متمایزی ... حال آنکه رابطه [یا مناسبت اجتماعی] بنیانی و جوهرین ...

 

۶۰۸

۵

ارزش‌هائی است که

ارزش‌هائی که

 

۶۰۹

۱۵

و بنابراین نیازی به تکرار همه آنچه پیش از این درباره اشکال جوهرین [یا محتوائی] گفته‌ شد  نیست... نکاتی که خصایص ممیزه شکل مزد ساعتی را روشن می‌کنند ...

و بنابراین تکرار آنچه پیشتر درباره شکل [یا رابطه اجتماعی] بنیانی و جوهرینِ [ارزش قوه کار] آوردیم زائد خواهد بود... چند نکته برای روشن کردن خصایص ممیزه شکل مزد ساعتی [بمنزله یکی از اشکال ظهور ارزش قوه کار] ...

 

۶۰۹

آخر

رجوع کنید به ص۶۰۲-۶

رجوع کنید به ص۶۰۳-۵

 

۶۱۰

۱

روزانه یا هفتگی

یک روز یا یک هفته‌

بجای عبارت «کار روزانه یا هفتگی» یا «مزد روزانه یا هفتگی»، که غلط نیست، می‌توان در همه جا عبارات گویاتر «کار یک روز یا یک هفته» و «مزد یک روز یا یک هفته» را گذاشت. همچنین رجوع کنید به توضیح زیر.

۶۱۰

۱۴

روزانه

یک روز

بجای عبارت «ارزش روزانه قوه کار»، که غلط نیست، می‌توان در همه جا عبارت گویاتر «ارزش یک روز قوه کار» را گذاشت.

۶۱۷

۳

اکثرا

اکثر

 

۶۱۷

۷

تامین کسب کنند.

تامین کنند.

 

۶۲۸

۱۲

کارگران

کودکان

 

۶۳۸

۶

بلاواسطه

بلافصل

 

۶۳۸

۳-۱ از پائین

† در اصل آلمانی و همه ترجمه‌ها تنها Phänomene = phenomena آمده است بمعنای «پدیده‌ها». در اینجا منظور شرایط و اشکال متعلق به سطح «پدیدار شدن» یا «پدید آمدن» پروسه انباشت در عمل است؛ نظیر همان تقسیم شدن ارزش اضافه و پروسه واسط گردش در متن. همچنین رجوع کنید به جمله اول پاراگراف قبل در ص۶۳۷.

 

† در اصل آلمانی و همه ترجمه‌ها بجای «شرایط و اشکال متعلق به سطح روی دادن آن» که ما بکار برده‌ایم تنها Phänomene = phenomena آمده است بمعنای «پدیده‌ها». در اینجا منظور از «پدیده‌ها» شرایط و اشکال متعلق به سطح «پدیدار شدن»، «پدید آمدن» یا «صورت پذیرفتن» پروسه انباشت در عمل است. رجوع کنید به پاراگراف قبل در متن.

 

 

۶۵۲

۳-۱ از پائین

-          ف. [...]

-          ف.

کروشه حذف می‌شود.

۶۵۷

۳ از پائین

۶۵۹

۶۶۰

 

۶۵۹

۲ از پائین

۶۴۱

۶۴۲

 

 

 

 

 

 

۶۶۴

۱۸

مورد جنون

مورد دفینه‌ساز جنون

 

۶۷۳

آخر

۴۹۸

۴۹۳

 

۶۷۷

۳

حجم

مقدار

 

۶۸۲

۴-۵

به این نکته

این نکته را

 

۶۸۴

۷-۴ از پائین

Bestimmtheit = determinateness  -  تحت اللفظ: معین بودگی (حالت معین بودن). این را در فارسی «تعیین»، و در نتیجه جمله اسپینوزا را «تعیین نفی است» ترجمه کرده‌اند. اما، بعنوان مثال، نجف دریابندری خود در توضیح آن آورده است: «یعنی امر معین همان است که هست، و غیر از سایر امور است، و لذا سایر امور نیست. مثلا  ’مربع بودن‘ مستلزم ’دایره نبودن‘ است…» (دریابندری، درد بی‌خویشتنی، ص۲۱۳. تاکید در اصل)  

Bestimmtheit = determinateness  -  تحت اللفظ: معین بودگی (حالت معین بودن). این را در فارسی «تعیین» و «تعیّن»، و در نتیجه جمله اسپینوزا را «تعیین نفی است» و «تعیّن نفی است» ترجمه کرده‌اند، که هر دو غلط است. «تعیین» اسم مصدر متعدی است بمعنای «تعیین کردن»، و نه «تعیین شدن»، آنگونه که، بعنوان مثال، نجف دریابندری در درد بی‌خویشتنی (تهران، ۱۳۶۸، ص۲۱۳) آورده است. «تعین» هم اسم مصدر لازم است بمعنای «عینیت یافتن»، یعنی بصورت عین (شیئ یا چیز) ظاهر شدن، و ربطی به «تعیین» (شدن یا کردن) ندارد.  با اینحال، دریابندری خود در توضیح این جمله اسپینوزا بدرست آورده است: «... یعنی امر معین همان است که هست، و غیر از سایر امور است، و لذا سایر امور نیست. مثلا  ’مربع بودن‘ مستلزم ’دایره نبودن‘ است…» (همانجا). 

 

 

۶۸۸

۲ از پائین

نکند.

نکند – ف.

 

۶۹۵

آخر

۱۷۰ و زیرنویس آن.

۱۶۹، شماره ۶۰.

 

۷۰۱

۹

۷۰۲

۷۰۳

 

۷۰۱

۵ از پائین

به مدت زمانی

به وقتی

 

۷۰۱

۵ از پائین

می‌‌شد

می‌شود

 

۷۱۰

۵

گویا انبساط و انقباض سرمایه بستگی به کاهش و افزایش مطلق جمعیت دارد.

گویا حرکت [یا انبساط و انقباض] سرمایه بستگی به حرکت [یا انبساط و انقباض] تعداد مطلق جمعیت دارد.

 

۷۱۱

۳ از پائین

[

(

 

۷۱۱

۲ از پائین

بورژوائی به سرمایه «مستقر»]،

بورژوائی، به سرمایه «مستقر») که

 

۷۲۳

۷ از پائین

سال‌های

سال

 

۷۲۳

۶ از پائین

۱۸۶۴

سال ۱۸۶۴

 

۷۴۱

آخر

۶۹۲

۶۹۱

 

۸۰۵

آخر

*

 

۸۲۹

۱۰

کارخانه‌ها)

کارخانه‌ها،

 

۸۳۷

۱۳

نان خوردن

امرار معاش

 

۸۴۳

۵

بیفزاید

بیفزایند

 

۸۵۸

۱۲

نافی است

نفی است

 

۸۶۰

۵

اجتماع

مجتمع بودن

 

۸۶۸

آخر

مدت

منظور مدت

 

۸۷۵

۴ از پائین

۱۸۵۳

۱۹۵۳

 

۸۷۸

۶ از پائین

در پاریس منتشر شد. رجوع کنید به ...

در پاریس در شماره اول سالنامه‌های آلمانی- فرانسوی منتشر شد.

جمله دوم («رجوع کنید به ...») حذف می‌شود.

۸۸۲

۱۷ و ۱۹

متناسب

متناظر

 

۸۸۳

۱۵

؛ چرا که به این ترتیب نیروهای تولیدی انسان و بنابراین مناسبات اجتماعی‌اش، رشد و گسترش می‌یابد.

، زیرا به این ترتیب است که نیروهای تولیدی انسان، و بنابراین مناسبات اجتماعی‌اش، رشد یافته.

 

۸۸۴

۲

متناسب با

متناظر [یا متناسب] با

 

۸۸۴

۱۲ از پائین

۸۱۰

۸۰۷

 

۸۹۱

۱۱

تناسب ندارند

متناظر نیستند [یعنی سطح رشد آنها را منعکس نمی‌کنند]

 

۸۹۳

۲ از پائین

بسوی

در

 

۸۹۵

عنوان

مآخذ ۱

مآخذ