سرمايه، جلد ١بخش پنجم:
|
پینویسهای فصل ۱۶
۱- «موجودیت پیشهوران سرمایهدار شده، بعنوان یک طبقۀ علیهده، بستگى به بارآوری صناعت [آنان] دارد» [مارکس در متن آلمانى آورده است: «… بستگى به بارآوری کار دارد».] (رمزی، ماخذ قبل، ص۲۰۶). «اگر کار هر کس تنها برای تولید خوراک خود او کفایت مىکرد مالکیتى نمىتوانست وجود داشته باشد» (ریونستون، ماخذ قبل، ص۱۴، ۱۵). ۲- بنا بر تخمینى که اخیرا بعمل آمده هنوز ۴٫۰۰۰٫۰۰۰ آدمخوار در بخشهای تا کنون کشف نشدۀ کره زمین وجود دارد. ۳- «در میان سرخ پوستان وحشى آمریکا تقریبا همه چیز از آن کارگر است؛ از ۱۰۰ قسمت ۹۹ قسمت را باید بحساب کار نوشت. در انگلستان کارگر دو سوم هم نمیبرد» (مزایای تجارت هند شرقى… الخ، ص۷۲،۷۳). ۴- Diodorus Siculus، ماخذ قبل، کتاب اول، ۸۰. ۵- «اولى(ثروت طبیعى) از آنجا که بغایت کریم و سخى است مردمان را لاقید، مغرور و مستعد درغلتیدن به همه گونه افراط مىسازد، حال آنکه دیگری [ثروت حاصل از کار - ف.] هوشیاری، هنر، ادب و سیاست ببار مىآورد» (توماس مان – Thomas Mun - لندن، ۱۶۶۹، ص۱۸۱). «لعنتى از این بالاتر برای من متصور نیست که قومى گرفتار زمینى شود که در آن بخش اعظم اسباب معیشت و خوراک خود بخود بروید، و هوا چنان باشد که غم پوشاک و سرپناه نه چندان لازم باشد و نه چندان پذیرفته … نقطه مقابل آن نیز ممکن است. خاکى که با کار محصول نمىدهد همانقدر بد است که خاکى که بدون کار محصولِ فراوان مىدهد» ( [ناتانیل فورستر] تحقیقی در باب گرانى ارزاق در زمان حاضر ، لندن، ۱۷۶۷، ص۱۰). ۶- ضرورت پیشبینى جزر و مد رود نیل علم نجوم و بهمراه آن سلطه روحانیون بمنزله مدیران کشاورزی را در مصر بوجود آورد. «نقطه انقلاب شمسى لحظهای از سال است که آب نیل شروع به بالا آمدن مىکند، و مصریان باید با نهایت دقت مراقب فرارسیدن این لحظه مىبودند… باید [دقایق] این سال استوائى را مسجل میساختند تا بتوانند عملیات زراعى خود را منطبق بر آن به پیش برند، و بنابراین باید آسمان را در پى نشانۀ قابل رویتی از بازگشت انقلاب شمسى مىکاویدند» (کوویه - Cuvie - پاریس، ۱۸۶۳، ص۱۴۱). ۷- در هندوستان تنظیم جریان آب یکى از پایههای مادی اعمال قدرت دولت بر ارگانیزمها [یا واحدها] ی تولیدی کوچک و پراکنده را تشکیل مىداد. حکمرانان مسلمان این کشور بهتر از اخلاف انگلیسىشان به این نکته پىبرده بودند. کافی است قحطى سال ۱۸۶۶ [در هندوستان تحت حاکمیت انگلستان] را بیاد آوریم که به قیمت جان بیش از یک میلیون هندو در ناحیه اوریسا در ایالت بنگال تمام شد. ۸- «هیچ دو کشوری در جهان یافت نمىشوند که یک مقدار ضروریات زندگى را به یک میزان و با صرف یک مقدار کار تولید کنند. حوائج انسانها بسته به سختى یا ملایمت شرایط اقلیمى که در آن بسر مىبرند افزایش یا کاهش مىیابد.1 در نتیجه، میزان کار تولیدی که ساکنین کشورهای مختلف ضرورتا باید انجام دهند نمىتواند یکسان باشد. میزان این اختلاف را نیز عملا نمىتوان از روی چیزی جز درجه گرما و سرما مشخص کرد. و از اینجا مىتوان این نتیجه کلى را گرفت که مقدار کار لازم برای [تامین زندگی] تعداد معینى انسان در مناطق سردسیر بیش از مناطق گرمسیر است، چرا که در اولى نه تنها انسانها به پوشاک بیشتری نیاز دارند بلکه زمین نیز به کار زراعى بیشتری نیاز دارد» (مقالهای در باب علل اساسى نرخ طبیعى بهره، لندن، ۱۷۵۰، ص۵۹). این کتاب دورانساز مجهول المولف، که هیوم تئوری بهره خود را از آن گرفته، اثر ج. مَسی [J. Massie] است. ۹- «هر کاری باید (ظاهرا این هم جزو ’حقوق و وظایف شهروندی‘ است) اضافهای از خود بر جا بگذارد» (پرودون). ۱۰- ف. شو [F. Schouw]، زمین، گیاه و انسان، چاپ دوم، لایپزیگ، ۱۸۵۴، ص۱۴۸. ۱۱- جان استوارت میل، اصول اقتصاد سیاسى، لندن، ۱۸۶۸، جا به جا در ص۳-۲۵۲. 1- ترتیب «سختی و ملایمت» شرایط اقلیمی و «افزایش یا کاهش» حوائج انسانها در این جمله همان است که در اصل جمله هست. |