سرمايه،  جلد ١
بخش هشتم: 
انباشت باصطلاح اولیه
 
فصل ٢٩:
پیدایش مزرعه‌دار کاپیتالیست
 

پی‌نویس‌های فصل ٢٩

 

 

 

پى‌نویس‌های فصل ۲۹

 

۱- هریسون در کتاب توصیف انگلستان مى‌گوید: «با آنکه چهار پوند اجاره‌بهای قدیم یحتمل به چهل، پنجاه یا صد پوند رسید، مزرعه‌دار…اگر در پایان مدت قرارداد معادل شش هفت سال اجاره‌بها را پس‌انداز نکرده بود از معامله راضی نبود».

۲- درباره تاثیر تنزل ارزش فلزات قیمتى بر طبقات مختلف جامعه در قرن شانزدهم رجوع کنید به اثر و. س. (W. S.) ، آقا، لندن، ۱۵۸۱. سبک گفتگوئی این نوشته موجب شد که مردم سالیان سال آنرا به ویلیام شکسپیر [ایضا .W. S] نسبت دهند، و تا سال ۱۷۵۱هم بنام او تجدید چاپ مى‌شد. نویسندۀ آن ویلیام استفورد [William Stafford] نام دارد. در جائى از این کتاب شوالیه چنین استدلال مى‌کند: «شوالیه: شما همسایه من، آقای کشاورز، شما آقای بزاز، شما استاد مسگر، و صنعتگران دیگر، شما به آسانی مى‌توانید موقعیت خود را حفظ کنید. زیرا به همان درجه که بر قیمت اجناس افزوده مى‌شود شما بر قیمت امتعه یا محصول صناعت خود مى‌افزائید. اما ما را چیزی نیست تا بفروشیم و قیمت آنرا به شما مسترد داریم تا بدینوسیله مایحتاج خود را از شما خریداری کنیم». در جای دیگر شوالیه از پزشک مى‌پرسد: «تمنا دارم بگوئید مقصودتان چه گروه‌هائى است، و بدوا بگوئید آنها که از این رهگذر زیانى نمى‌بینند کیانند؟ پزشک: مقصودم تمام کسانى است که از راه خرید و فروش امرار معاش مى‌کنند. زیرا هر قدر گران بخرند همانقدر گران مى‌فروشند. شوالیه: حال بگوئید چه گروهى از این رهگذر نفع مى‌برند؟ پزشک: همه آنها که از محل مزرعۀ خود درآمد دارند و اجاره‌بهای قدیم را مى‌پردازند، زیرا به نرخ جدید مى‌فروشند و به نرخ قدیم مى‌پردازند؛ بدین معنا که برای زمین ارزان مى‌دهند و برای آنچه از آن مى‌روید گران مى‌ستانند. شوالیه: چه گروهى است که بنظر شما بیش از آنچه اینان نفع مى‌برند زیان مى‌‌بیند؟ پزشک: همه نجبا، اربابان، و کلیه کسان دیگری که یا از اجاره ثابت و یا از مواجبى که مى‌گیرند گذران مى‌کنند، یعنی آنها که صاحب زراعت و یا در کار خرید و فروش نیستند».

۳- در فرانسه régisseur یا پیشکار که در اوائل قرون وسطى مامور جمع‌آوری بهره مالکانه ارباب فئودال بود بزودی تبدیل به  homme d’affairesیا کاسبى شد که از طریق اخاذی، تقلب و غیره راه خود را بسوی سرمایه‌دار شدن باز کرد. این پیشکاران خود گاه مردان متعینى بودند. بعنوان نمونه: «این صورتحسابی است که از جانب آقای ژاک دوتورس [Jacques de Thoraisse] امیرلشکر و لرد یکى از املاک اربابى نزدیک بِزانسون [Besançon] در مورد اجاره‌های متعلق به ملک مذکور، از تاریخ ۲۵ دسامبر ۱۳۵۹ تا ۲۸ دسامبر ۱۳۶۰، به لردِ مدیر حساب‌های عالیجناب دوک و کنتِ بورگاندی واقع در دیژون داده شده است» (الکسیس مونتى - Alexis Monteil - جلد ۱، پاریس، ۱۸۳۵، ص ۵-۲۳۴). از همین جا روشن است که چگونه در همه عرصه‌های زندگى اجتماعى سهم بزرگ اصلى در واقع به واسطه‌ها مى‌رسد. بعنوان مثال در عرصه اقتصاد سهم بزرگتری [از محصول اجتماعى] نصیب صاحبان سرمایه مالى، سهام‌بازان، تجار و دکانداران مى‌شود؛ در دعاوی حقوقى وکیل سر مشتریش را مى‌تراشد؛ در سیاست نماینده مهم‌تر از رأی‌دهنده و وزیر مهم‌تر از شاه است؛ در مذهب «واسطه» خدا را به پس صحنه مى‌راند،1 و خود بدست کشیشان که وجودشان بمنزله واسطه میان چوپان مهربان [فرستادۀ خدا] و رمه [ی مومنین] اجتناب‌ناپذیر است پس رانده مى‌شود. در فرانسه نیز، مانند انگلستان، اراضىِ تحت تصرف فئودال‌ها به قطعات کوچک بیشماری که در تصرف دهقانان قرار داشت تقسیم مى‌شد، اما تحت شرایطى که بحال مردم بغایت نامطلوب‌تر از انگلستان بود. طى قرن چهاردهم «مزرعه» (ferme یا terrier) پیدا شد. تعداد مزارع بطور مستمر افزایش یافت و از ۱۰۰٫۰۰۰ بسیار فراتر رفت. بابت هر مزرعه یک دوازدهم تا یک پنجم محصول بصورت نقدی یا جنسى بعنوان بهره مالکانه پرداخت مى‌شد. این مزارع زمین‌هائى بود که، بسته به ارزش و وسعت ملک فئودالى، در واقع به تیول‌های کوچکتر تقسیم و به افراد مختلف واگذار مى‌شد، و آنان نیز بنوبه خود آنها را به اشخاص دیگر واگذار مى‌کردند. بسیاری از این قطعات شامل تنها چند آرپان2 زمین بود. اما همه این terrienb ها (مزرعه‌داران) بسته به مرتبۀ خود بر کسانى که بر آن خاک سکونت داشتند حق حکمیت قضائی داشتند؛ و کلا چهار رتبه وجود داشت. مى‌توان تصور کرد که مردم چه ظلمى از جانب این خرده ظالمان مى‌کشیده‌اند. مونتى مى‌گوید در فرانسه زمانى ۱۶۰٫۰۰۰ دادگاه وجود داشت، در حالیکه امروز ۴٫۰۰۰ محکمه (شامل محاکم محلى) کافی است.

 

1 اشاره به آنکه در مسیحیت عیسى مسیح واسطه [یا باب] میان خدا و انسان است - ف.

2 arpent -  مقیاس قدیم مساحت، برابر با، بسته به ناحیه، ٣٠ تا ۵١ آر.