سرمايه،  جلد ١
بخش هشتم: 
انباشت باصطلاح اولیه
 
فصل ٣٠:
اثرات متقابل انقلاب زراعی بر صنعت. ایجاد بازار داخلی برای سرمایه  صنعتی
 

پی‌نویس‌های فصل ٣٠

 

 

 

پى‌نویس‌های فصل ۳۰

 

۱- در کتاب مفاهیم فلسفه طبیعى، پاریس، ۱۸۳۸.

۲- این نکته‌ای است که سر جیمز استوارت [در کتاب تحقیقی در باب اصول اقتصاد سیاسی، جلد ۱، دوبلین، ۱۷۷۰، کتاب اول، فصل ۱۶- ف] بر آن تاکید کرده است.

۳- سرمایه‌دار مى‌گوید «به شما این افتخار را مى‌دهم که به من خدمت کنید، به این شرط که در ازای رنجى که بر اثر فرمان راندن بر شما مى‌برم مختصر چیزی را که برایتان مى‌ماند به من بدهید» (ژان ژاک روسو - J. J. Rousseau  -  ژنو، ۱۷۶۰، ص۷۰).

۴- میرابو، ماخذ قبل، جلد ۳، ص۱۰۹-۲۰، و سایر صفحات. این واقعیت که میرابو کارگاه‌های جدا از هم را اقتصادی‌تر و مولدتر از کارگاه‌های «یکى شده» مى‌داند، و گروه اخیر را صرفا میوه‌های نوظهوری مى‌بیند که در شرایط گلخانه‌ایِ حمایت دولتی ببار آمده‌اند، به این دلیل است که بخش بزرگى از مانوفاکتورهای معاصرش در خاک قاره چنین وضعى داشتند.

۵- «ده کیلو پشم که با تلاش یک خانواده کارگری1 و در فواصل کارهای دیگر خانواده آرام و بیصدا تبدیل به لباس زمستانى آنان مى‌شود - این در هیچ جا نمودی پیدا نمى‌کند. اما همین پشم را به بازار بیاورید، به کارخانه بفرستید، بعد برای دلال و از آنجا برای پارچه فروش ارسالش کنید - این موجد عملیات بزرگ تجاری خواهد شد، و سرمایه اسمی‌یی معادل بیست برابر ارزش خود را درگیر مى‌کند … طبقه کارگر بدینسان محکوم است که بار یک جماعت بدبخت کارخانه‌رو، یک طبقه انگل دکاندار و یک نظام کاذب تجاری، پولى و مالى را بدوش بکشد» (دیوید ارکهارت، ماخذ قبل، ص۱۲۰).

۶- دوره کرامول استثناست. تا زمانى که جمهوری بر جا بود، توده مردم انگلستان، در هر سطحی که بودند، از ذلتى که در عهد خاندان تیودور [Tudor] دچارش بودند بیرون آمدند.

۷- تاکِت این را می‌دانست که صنعت بزرگ و مدرن پشم با بکارگیری ماشین‌آلات از بطن مانوفاکتور و از نابودی صنایع روستائى یا خانگى پدید آمده است (تاکت، ماخذ قبل، جلد۱، ص۴۴-۱۳۹). «خیش و یوغ اختراع خدایان بود و شغل قهرمانان. آیا دستگاه پارچه‌بافى و دوک و چرخ ‌ریسه از تبار کمتر والائى برخوردارند؟ ارتباط چرخ ‌ریسه و خیش، دوک و یوغ را که از هم بگسلید آنچه نصیب‌تان می‌شود کارخانه و نوانخانه، اعتبار و اضطراب، تقسیم ملت به دو ملت متخاصم زراعى و تجاری است» (دیوید ارکهارت، ماخذ قبل، ص۱۲۲). اما بعد کِری از راه مى‌رسد و انگلستان را، یقینا نه بى‌ دلیل، متهم مى‌کند که مى‌کوشد هر کشور دیگری را به یک مملکت زراعتی صرف تبدیل کند که محصولات صنعتى‌اش را خود انگلستان تامین مى‌کند. کری ادعا مى‌کند که ترکیه از همین طریق به ویرانى کشیده شده، زیرا «انگلستان هرگز اجازه نداده است آنان که زمین را در مالکیت و اشغال خویش دارند خود را از طریق ایجاد آن ائتلاف طبیعى میان خیش و دوک، چکش و کلوخ‌شکن، قوی سازند» (تجارت برده، ص۱۲۵). بنظر او ارکهارت خود یکى از عاملین اصلى ویرانى ترکیه است چون در آنجا بنفع انگلستان به تبلیغ تجارت آزاد پرداخته است. با مزه اینجاست که کِری (که خود، ضمنا، نوکر حلقه بگوش روس‌ها است)2 مى‌خواهد جلوی پروسه جدائى کشاورزی از صنایع خانگى را با همان نظام حمایت گمرکى بگیرد که در واقع آن را تسریع مى‌کند.

۸- اقتصاددانان بشر‌دوست انگلیسى، از قبیل میل،3 راجرز، گلدوین  [Goldwin]، اسمیت، فاسِت و سایرین، و کارخانه‌داران لیبرالى نظیر جان برایت و شرکا، با همان لحن که خدا از قابیل درباره هابیل پرسید از زمینداران انگلیسى مى‌پرسند: «آن هزاران دهقان خرده‌مالک ما کجا رفتند؟». باید پرسید خود شم از کجا آمدید؟ از خانه‌خرابى همان خرده‌مالکان. چرا یک قدم جلوتر نمى‌روید و نمى‌پرسید که ریسندگان، بافندگان و پیشه‌وران کجا رفتند؟

 

1 منظور ارکهارت از [«خانواده کارگری» در این جمله و] «طبقه کارگر» [در جمله بعد] کسانى است که زمین را می‌کارند -  ف.

2 مارکس به جدلی اشاره می‌کند که در سال‌های پنجاه قرن نوزدهم بر سر اینکه چه کسى مسئول بروز جنگ کریمه، و بطور کلى‌تر بر سر اینکه چه کسى مسئول رفرم در امپراطوری عثمانى بوده است، میان هواخواهان ترکیه و هواخواهان روسیه جریان داشت - ف.

3 از چارچوب بحث پیداست که منظور جان استوارت میل [یا میل پسر] است و نه جیمز میل [یا میل پدر] - ف.