سرمايه، جلد ١بخش سوم:
|
۴- روز- کاری و شب - کاری. سیستم شیفتی
سرمایه ثابت یعنى وسایل تولید را وقتى از دیدگاه پروسه تولید ارزش اضافه در نظر بگیریم تنها برای این وجود دارند که کار جذب کنند و، با هر قطره کار، به همان نسبت مقداری کار اضافه. مادام که نتوانند چنین کنند صِرف وجودشان برای سرمایهدار در حکم ضرر بمعنای نفیی [یا «نسبى»] کلمه است، زیرا مادام که عاطل و باطل افتادهاند در حکم سرمایهای هستند که بکار انداختنش فایدهای در بر نداشته است. این ضرر نفیی وقتی راهاندازی مجدد این وسایل مستلزم صرف یک هزینه اضافه باشد، تبدیل به یک ضرر اثباتی [یا «مطلق»] میشود. افزایش طول روزکار تا نقطهای که از حدود روز طبیعى درگذرد و به شب کشیده شود، صرفا اثر مسکن را دارد؛ بعبارت دیگر عطش خفاش خونآشام به مکیدن کار زنده را تنها مختصری فرومىنشاند. لذا تولید کاپیتالیستى به اقتضای طبیعتش گرایش به تملک کار در تمام طول شبانه روز دارد. اما از آنجا که استثمار یک قوه کار معین بطور مداوم، در طول شب و در طول روز هر دو، از لحاظ فیزیکى ناممکن است، سرمایه ناگزیر باید بر این مانع فیزیکى فائق آید. بدین ترتیب تناوبى لازم مىآید؛ میان قوه کارهائى که سرمایه در روز بمصرف میرساند و آنها که در شب بمصرف میرساند. این تناوب را به طرق مختلف میتوان عملى ساخت. بعنوان مثال میتوان ترتیبى داد که بخشى از پرسنل یک هفته روز- کار و هفته بعد شب- کار باشند. همه میدانند که این سیستم کار شیفتی، این تعویض متناوب دو دسته کارگر، در اوج شکوفائى صنعت پنبه در انگلستان سیستم کاری غالب بود، و امروزه نیز همچنان، بعنوان مثال در کارخانههای نخریسى در ایالت مسکو در روسیه، رواج روزافزون دارد. این پروسه ۲۴ ساعتۀ کار امروز در بسیاری از رشتههای هنوز «آزاد» صنعت در بریتانیا،1 در کارخانههای ذوب فلز، نورد، تولید ورق فلزی، و دیگر صنایع تولید فلزات در انگلستان، ویلز و اسکاتلند وجود دارد. در این صنایع پروسه کار علاوه بر ۲۴ ساعت در شش روز هفته، بخش بزرگى از ۲۴ ساعت یکشنبه را نیز در بر میگیرد. در این سیستم مردان و زنان، کودکان و بزرگسالان از هر دو جنس کار میکنند. سن کودکان و جوانان تمام طیف از ۸ سال (در برخى موارد از ۶ سال) تا ۱۸ سال را در بر میگیرد.۶۰ در برخى رشتههای صنعت زنان و دختران بهمراه پرسنل مرد در طول شب کار میکنند.۶۱ جدا از اثرات زیانبار کار شبانه بطور کلى،۶۲ استمرار بیوقفه و ۲۴ ساعتۀ پروسه کار فرصتهای بسیار مناسب و مغتنمى برای افزایش حدود روزکار، بعنوان مثال در رشتههائی از صنعت که ذکرشان در بالا رفت، فراهم مىآورد. در این صنایع، که ماهیت کار در آنها بخودی خود نیز طاقتفرسا است، طول روزکار رسمى، خواه در روز و خواه در شب، و در مورد همه کارگران، معمولا به ۱۲ ساعت میرسد. اما مقدار زیادهکاری که تازه در تجاوز از این حد انجام میگیرد در بسیاری موارد، به توصیف خود گزارش رسمى، «براستى هولناک» است.۶۳ در این گزارش آمده است: «ممکن نیست ذهن هیچ بشری بتواند مقدار کاری که شرح آن ذیلا خواهد آمد و انجامش بر عهده پسران ۹ تا ۱۲ ساله قرار دارد را درک کند…و بىاختیار تسلیم این نتیجه نشود که باید به این گونه سوءاستفاده از قدرت توسط والدین و کارفرمایان فورا خاتمه داد».۶۴ «نفس این شیوۀ به نوبت کار کردن در روز و در شب، در مورد پسران خردسال، خواه در مواقع عادی و خواه در مواقعى که فشار کار زیاد است، ناگزیر و در موارد بسیار منجر به آن مىشود که این کودکان ساعات بیش از حد طولانی کار کنند. این تعداد ساعت کار در برخى موارد براستی نه تنها بیرحمانه، بلکه در مورد کودکان اساسا باور نکردنى است. و طبعا کم نیست مواردی که از میان کودکان یکى دو نفر به علتى غایب شوند. در این صورت یکى دو پسر خردسال دیگر که در نوبت دیگری کار میکنند جای آنها را پر میکنند. از جوابى که مدیر یکى از کارخانجات بزرگ تولید ورق به من داد میتوان بروشنى دریافت که این روش تا چه حد متداول است. مدیر مزبور در جواب من که پرسیدم جای پسر بچههائى که از نوبت کار خود غایب میشوند را چطور پر مىکنید، گفت: ’ قربان، اجازه بدهید بگویم همانطور که هم من میدانم و هم شما ‘. و به این ترتیب واقعیت را تایید کرد».۶۵ «در یک کارخانه تولید ورق آهن که ساعات کار اسما از ۶ صبح تا ۵ و نیم بعد از ظهر است، پسر بچهای تقریبا چهار شب هفته را حداقل تا ساعت ۸ و نیم شب کار میکرده…و این وضع شش ماه ادامه داشته است. پسر بچه دیگری در نه سالگى گاه سه شیفت ۱۲ ساعته متوالی، و در سن ده سالگى دو روز و دو شب متوالی کار میکرده است». پسر بچه سومى، «که اکنون ده سال دارد…سه روز در هفته از ۶ صبح تا ۱۲ شب، و بقیه روزها از ۶ صبح تا ۹ شب کار میکرد». «دیگری، اکنون ۱۳ ساله،…یک هفته تمام را از ۶ عصر تا ۱۲ ظهر روز بعد، و گاه یکسره سه شیفت، یعنى مثلا از صبح دوشنبه تا [شیفت] شب سهشنبه کار میکرد». «دیگری، اکنون ۱۲ ساله، در یک کارخانه نورد آهن در استاوْلى [Staveley] دو هفته متوالى از ۶ صبح تا ۱۲ شب کار کرده، و دیگر نتوانسته است کار کند». «جرج اَلینزورت [Allinsworth] نُه ساله میگوید: جمعه پیش اینجا تو انبار ذغال شروع کردم. فردا صبحش باید ساعت ۳ دست بکار میشدیم، منم شب اینجا موندم. تا خونهمون ۸ کیلومتر راهه. شب کف کارخونه رو زمین خوابیدم. یه پیشبند زیراندازم بود و یه کت رواندازم. دو روز دیگهاش را از ۶ صبح اینجا بودهام. آی اینجا گرمه! قبل از اینکه بیام اینجا تقریبا یه سالی تو یه کارخونه دیگه مثل همین تو روستا کار میکردم. اونجام مثل اینجا شنبهها همیشه ۳ صبح دست بکار میشدیم. اما جاش خیلى چسب - یعنی نزدیک - خونهمون بود، میشد خونه خوابید. روزای دیگه شش صبح شروع میکردم و شش هفت عصر دست مىکشیدم»، و الى آخر.۶۶ حال بشنویم که سرمایه خود این سیستم کاری ۲۴ ساعته را چگونه میبیند. اشکال افراطى این سیستم، یعنى سوءاستفاده از آن در افزایش «بیرحمانه و باور نکردنى» طول روزکار طبعا به سکوت برگذار مىشود. سرمایه تنها از اشکال «نرمال» این سیستم سخن میگوید. آقایان نِیْلور [Naylor] و ویکِرز [Vickers] صاحبان صنایع فولاد، بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر را در استخدام دارند که در میان آنها تنها ۱۰ درصد افراد زیر ۱۸ سال وجود دارد. و از این عده تنها ۲۰ پسر بچه در شیفت شب کار میکنند. این آقایان چنین اظهار نظر میکنند: «پسر بچهها از گرما در زحمت نیستند. درجه حرارت میشود گفت چیزی بین ۳۰ تا ۳۲ درجه است … در قسمت ذوب و ورق عملهجات به تناوب شب-کاری و روز-کاری میکنند، اما در تمام قسمتهای دیگر فقط در روز کار میکنند، یعنى از ۶ صبح تا ۶ بعد از ظهر. در قسمت ذوب ساعات کار از ۱۲ تا ۱۲ است. بعضی عملهجات فقط شب-کاری میکنند، یعنى بطور متناوب در شیفت شب و بعد در شیفت روز کار نمىکنند … ما تفاوتى میان سلامت آن دسته که فقط شب- کاری میکنند و آنها که فقط روز- کاری مىکنند نمىبینیم، و احتمالا افراد اگر ساعات استراحتشان ثابت باشد بهتر میتوانند بخوابند تا وقتی که متغیر باشد … حدود بیست نفر از پسرهای زیر ۱۸ سال در گروههای شب کار میکنند … کار ما بدون این بر و بچههای زیر ۱۸ سال که شبها کار میکنند پیش نمىرود. [یعنی در غیر این صورت] هزینه تولید بالا مىرود … برای تمام قسمتها عمله ماهر و سرعمله مشکل پیدا مىشود، ولى بر و بچه هر چه بخواهیم هست … اما از آنجا که تعداد پسر بچههائى که در استخدام ما هستند کم است، این موضوع (یعنی موضوع محدودیتهای کار شبانه است) نه چندان اهمیتى برای ما دارد و نه چندان علاقهای به چند و چونش داریم».۶۷ آقای ج. اِلیس [J. Ellis] از شرکت تولیدات آهن و فولاد آقایان جان بران و شریک (John Brown and Co.) که در حدود ۳٫۰۰۰ مرد و پسر کارگر در استخدام دارد و بعضى عملیات آن، مثلا کار تولید آهن و کار سنگینتر تولید فولاد، بطور شیفتى در طول شبانهروز ادامه دارد، اظهار میدارد که «در کار سنگینتر تولید فولاد، در مقابل هر ۲۰ تا ۴۰ مرد بزرگسال ۱ یا ۲ پسر بچه کار میکنند». این شرکت ۵۰۰ پسر زیر ۱۸ سال در استخدام دارد، که از این عده یک سوم یعنى ۱۷۰ نفر زیر ۱۳ سال هستند. آقای الیس در مورد طرح تغییر قانون میگوید: «من فکر نمیکنم این چندان ایرادی داشته باشد که مقرر شود هیچ شخص زیر ۱۸ سالی بیش از ۱۲ ساعت در شبانه روز کار نکند. اما بنظر ما نمیشود مشخصا روی عدد ۱۲ خط کشید و گفت این حداقل سن برای کار شبانه است. ما بیشتر راغبیم قانون استخدام افراد زیر ۱۳ یا حتى ۱۴سال را بکلی ممنوع کند تا اینکه اجازه کار شبانۀ آنها را کلا از ما بگیرد. آن دسته از پسر بچههائى که در گروه روز کار میکنند باید به تناوب در شب هم کار کنند، چون مردان بزرگسال نمیتوانند فقط در گروههای شب کار کنند، آخر این باعث از بین رفتن سلامت آنها خواهد شد … ولى ما فکر نمیکنیم یک هفته شب- کاری و یک هفته روز- کاری ضرری برای سلامتی داشته باشد. (در حالیکه آقایان نیلور و ویکرز که در فکر حداکثر منافع موسسه خود بودند نظری درست عکس این داشتند و معتقد بودند تناوب دورهایِ شب- کاری و روز- کاری ضررش بیش از شب- کاری مداوم است.) ما مىبینیم کسانی که به این نحو کار مىکنند حالشان فرقى با آنها که فقط روز- کاری مىکنند ندارد و بهمان خوبى است … ایراد ما به مجاز نبودن شب- کاری کردن افراد زیر ۱۸ سال بخاطر افزایش هزینه است والا دلیل دیگری برای مخالفت با آن نداریم (خامی و بی چشم و روئی با هم!). ما فکر میکنیم این افزایش هزینه بیش از آن خواهد بود که این صنعت، با توجه شایستهای که باید نسبت به انجام و ادامه موفقیتآمیز آن مبذول گردد، به آسانی تاب تحملش را داشته باشد (چه بیان شیوای شکرینى!). اینجا کارگر کم است، و اگر چنین مقرراتى وضع شود ممکن است کمبود بوجود بیاید (بعبارت دیگر ممکن است آقای الیس، یعنی بران و شریک، گرفتار این محظور کشنده شوند که اجبارا بابت قوه کار ارزش کامل آنرا بپردازند).۶۸ کارخانجات تولید فولاد و آهن سایکلوپس (Cyclops Steel and Iron Works) متعلق به آقایان کَمِل و شریک (Cammell & Co.) در همان مقیاس کارخانجات جان بران و شریک که شرحش در بالا رفت کار مىکند. مدیر عامل این شرکت شهادت خود را کتبا به آقای وایت، کمیسر دولت، تسلیم کرده بود. اما پس از آنکه شهادتنامه بمنظور تجدید نظر و حک و اصلاح به وی بازگردانده شد او بهتر دید نسخه اصل دستنویس را از بین ببرد. ولی آقای وایت حافظه خوبى دارد و بیاد مىآورد که برای این غولان یک چشم آهنگر،2 ممنوعیت کار شبانه کودکان و جوانان «غیرممکن و معادل از کار بازماندن کارخانه خواهد بود»؛ و این در حالى است که ایشان صرفا کمى بیش از ۶ درصد پسران زیر ۱۸ سال و کمتر از ۱ درصد پسران زیر ۱۳ سال در استخدام دارند.۶۹ آقای ا. ف. ساندرسون [E. F. Sanderson] از شرکت برادران ساندرسون و شریک، سازنده ورق و قطعات فولادی در اَتِرکلیف [Attercliffe] در همین باره میگوید: «ممنوعیت کار شبانه پسران زیر ۱۸ سال مشکلات بزرگى بوجود میآورد، که عمدهترینش افزایش هزینه ناشى از استخدام کارگران بزرگسال بجای آنهاست. من نمیتوانم بگویم این افزیش هزینه چقدر خوهد بود، اما یحتمل آنقدر نخواهد بود که صاحبان صنایع بتوانند بخاطرش قیمت فولاد را بالا ببرند، و در نتیجه این هزینه اضافه به گردن خودشان خواهد افتاد، چون طبعا کارگران بزرگسال متقبل آن نخواهند شد (عجب آدمهای کجفهمی هستند این کارگران بزرگسال!)». آقای ساندرسون نمیداند به کودکان چقدر دستمزد میدهد، اما «پسر بچههای کوچکتر لابد چیزی بین ۴ تا ۵ شیلینگ در هفته میگیرند… کار پسر بچهها طوری است که قدرت کودک برای انجامش علیالعموم (علیالعموم، اما طبعا نه همیشه «علیالخصوص») کافی است، و در نتیجه قدرتِ بیشتر کارگر مرد بزرگسال نفعى در بر ندارد که جبران ضرر گرانیش را بکند، مگر در موارد معدودی که وزن فلز زیاد باشد. مردهای بزرگسال زیاد خوش ندارند وردست خردسال نداشته باشند، چون [وردستهای] مرد بزرگسال فرمانبرداریشان کمتر است. بعلاوه، پسر بچهها برای اینکه کار یاد بگیرند باید از سنین پائین شروع کنند. فقط درهای روز- کاری را بروی بچهها بازگذاشتن وافى به این مقصود نیست». چرا نیست؟ چرا بچهها نتوانند در طول روز کار یاد بگیرند؟ دلیلتان برای این حرف چیست؟ جواب: «چون مردهای بزرگسال یک هفته شب کار میکنند و یک هفته روز، [و بنابراین اگر بچهها فقط روز کار کنند] کارگران مرد بزرگسال نیمی از اوقات بدون وردست خردسال خواهند ماند، و در نتیجه نیمى از سودی را که از قِبل کار آنها میبرند از دست خواهند داد. آموزشى که کارگران بزرگسال به شاگردها میدهند [و حق التعلیمی که از این بابت از والدین آنها میگیرند] بخشى از درآمدهای حاصل از کار بچهها را تشکیل میدهد، و بنابراین کار آنها برای بزرگسالها ارزانتر تمام میشود. هر کارگر بزرگسال نصف این سود را مىخواهد». بعبارت دیگر اگر بزرگسالها نیمى از اوقات از داشتن وردستهای خردسال محروم شوند نیمى از سودی که از قبل کار آنها درمیآورند را از دست خواهند داد، و آقایان ساندرسون مجبور خواهند شد بخشى از دستمزد کارگران بزرگسال را بجای آنکه از محل شب- کاری کودکان بپردازند از جیب خود پرداخت کنند، و بدین ترتیب سودشان قدری افت میکند. اینست آن دلیل محکم ساخت ساندرسون در جواب اینکه چرا بچهها نمیتوانند در طول روز کار یاد بگیرند.۷۰ از این گذشته، [ممنوعیت کار شبانه کودکان] تمام بار کار شبانه را بدوش مردان بزرگسال خواهد انداخت، که در حال حاضر بخشى از جورشان را پسران خردسال میکشند و اینها خود به تنهائى قادر به تحمل آن نخواهند بود. در یک کلام، چنان مشکلات بزرگى بوجود خواهد آمد که به احتمال قوی منجر به حذف کامل کار شبانه خواهد شد. ا. ف. ساندرسون میگوید: «تا آنجا که به خود کار مربوط میشود، اینهم شدنى است، اما…»، اما برادران ساندرسون علاوه بر تولید فولاد چیز دیگری هم دارند که باید تولید کنند. تولید فولاد صرفا دستاویزی برای تولید سود است. کورههای فولاد، دستگاههای تولید ورق و غیره، ساختمانها، ماشینآلات، آهن، ذغالسنگ و الی آخر، باید کاری بیش از صِرف تبدیل خود به فولاد انجام دهند. اینها همه برای آنند که کار اضافه جذب کنند، و طبعا در ۲۴ ساعت کار اضافه بیشتری جذب میکنند تا در ۱۲ ساعت. در واقع اینها، بموجب قانون و لطف پروردگار هر دو، براتى برای تملک مدت کار تعداد معینى عمله در تمام طول شبانه روز بدست برادران ساندرسون میدهند، و بمجرد اینکه در انجام کاری که بعهده دارند، یعنى جذب کار، وقفهای ایجاد شود خصلت سرمایه بودن خود را از دست میدهند، و بدین ترتیب برای برادران ساندرسون تبدیل به ضرر خالص میشوند. «… اما آنوقت ضرر پیش مىآید؛ ضرر اینهمه ماشینآلات گران قیمتى که نصف وقت بیکار میمانند، و ما برای انجام همین مقدار کاری که با سیستم فعلى میتوانیم انجام دهیم باید جا و مکان و کارخانهمان را دو برابر بزرگ کنیم، که در آن صورت هزینهها دو برابر خواهد شد». اما چرا برادران ساندرسون باید مدعى امتیازی شوند که دیگر سرمایهدارانى که تنها طى روز کار میکنند و ساختمانها، ماشینآلات و مواد خامشان در طول شب «بیکار» افتادهاند، از آن بىبهرهاند؟ ا. ف. ساندرسون از جانب همه ساندرسونها جواب میدهد: «درست است که این ضررِ ناشى از عاطل و باطل ماندن ماشینآلات در کارخانجاتى که تنها در طول روز کار میکنند هم وجود دارد، اما ما چون در کارمان از کوره استفاده میکنیم ضرر بیشتری متحمل خواهیم شد. اگر این کورهها روشن نگهداشته شوند سوخت تلف میشود (بجای شیره جان کارگران که در حال حاضر تلف میشود) و اگر روشن نگهداشته نشوند آتش کردن و گرم کردن مجدد آنها باعث مىشود وقت از دست بدهیم (در حالیکه از بین رفتن وقت خواب کودکان حتى ۸ ساله، برعکس، باعث مىشود طایفه ساندرسون وقت کار بدست بیاورد) و ضمنا باعث میشود خود کورهها هم از تغییر درجه حرارت آسیب ببینند (در حالیکه خود کورهها از تناوب شب- کاری و روز- کاری آسیب نمیبینند)».۷۱ ادامه... 1 Great Britain - بریتانیای کبیر (غالبا به اختصار بریتانیا) کشوری است متشکل از انگلستان، ویلز و اسکاتلند؛ در مقابل پادشاهی متحده (United Kingdom) که از اجتماع بریتانیای کبیر و، امروزه، ایرلند شمالی تشکیل میشود. نام کامل و رسمی کشور اخیر بدین ترتیب پادشاهی متحده بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی (و تا قبل از استقلال ایرلند جنوبی در۱۹۲۰، ایرلند) است: The United Kingdom of Great Britain And (Northern) Ireland . توجه به تفاوت میان مفاهیم انگلستان، بریتانیا و پادشاهی متحده در این کتاب حائز اهمیت است. 2 Cyclops - سایکلوپس. هر یک از غولهائى که بنا بر اساطير يونان و رم فقط يک چشم در وسط پيشانى دارند، و آهنگرانى هستند که رعد و برق مورد استفادۀ خدايان از برخورد پتک و سندان آنها بوجود ميآید. نام شرکت مزبور نیز، چنان که خواندیم، «کارخانجات آهن و فولاد سایکلوپس» بود، و لذا مارکس اینجا صاحبان آن را «غولان یک چشم آهنگر» میخواند. |